فرش ایران در گذر تاریخ

چاپ

انسان بر اثر نیاز از دیرباز در اندیشه آن بود که زیراندازی مناسب و پوششی درخور برای خود آماده سازد که هم او را از گزند باد و باران مصون دارد و هم بستری نرم برایش فراهم آورد و عایقی در برابر گرما و سرما باشد. آشیانه پرندگان و ساقه های در هم تنیده گیاهان یکی از الگوهایی بود که انسان را به سوی بافته ها سوق می داد. انسان نخستین در طي قرنها به روش درهم تنيدن الياف گياهي و پوست درختان، به صنايعي نظير سبد بافي آشنا شده بود، و اكنون با بهره‌گيري از پشم حيواناتي كه قابليت زيست در جوامع اوليه را داشتند، مي‌توانست زير اندازهايي نه چندان نرم ارايه دهد.
زنان از جمله كساني بودند كه از آغاز در اين فن کوشش بسیار داشتند و به بافت دست بافتهاي پوششی و زیراندازی و روپوش حيوانات و كيسه حمل مواد دست می یازیدند.


زيراندازهاي نخستین متشكل از پوست نرم حيوانات و الياف نرم گياهي و بوريا بود اما به دلیل گسترش جوامع اجتماعي و کاهش شكار، نياز به توليد بيشتر زيراندازهاي دست بافته روز به روز بیشتر شد و بافت اين گونه زيراندازها تكامل يافت.
کاوشهای باستانشناسي نشان مي‌دهد استفاده از بورياهاي بافته شده از ني‌هاي منطقه میان رودان، از هزاره چهارم و پنجم متداول بوده و بافت گليم تا سده پانزده قبل از ميلاد، به مرحله بالايي از تكامل رسيده است.


کهن‌ترين دستبافته ای كه باستانشناسان به آن دست يافته‌اند، قاليچه‌اي است كه به علت دستيابي به آن در گور يخ زده يكي از فرمانروايان سكايي در دره ‌پازيريك در سیبری، به نام قاليچه پازيريك ناميده شده است. اين فرش كه به عنوان پوشش اسب به كار مي‌رفته هم اکنون در موزه ارمیتاژ لنینگراد نگهداری می شود و صاحب نظران با توجه به نقشهاي روي اين قالي كه شبيه نقوش اصيل هخامنشي است آن را ايراني مي‌دانند و بر این باورند كه فرش پازیریک از دست بافتهاي مادها و پارت‌ها (خراسان بزرگ قديم) است.
رنگهاي مورد استفاده در اين قالي قرمزاخرايي، زرد، سبز كمرنگ و نارنجي است. تشابه نقوش سواران و مردان پياده كه در كنار اسبان خود راه مي‌پيمايند، و جانواران بالدار در اين قالي با نقوش تخت جمشيد، درستی نظر اين پژوهشگران را قويتر مي‌سازد. صاحبنظران همچنين معتقدند بافت قاليچه‌اي با چنين ويژگيها، مستلزم دارا بودن پشتوانه‌اي فرهنگي و هنري در ارتباط با بافت فرش، کمینه براي چندين قرن خواهد بود و مبين اين نكته است كه در سده های متمادي، پیش از بافت فرش معروف پازيريك، اين حرفه در فلات ايران رواج داشته و ايرانيان به رمز آن پي‌برده بودند.

 

گرچه از دوران ساسانيان نمونه مشخصي موجود نيست، اما آن چنان كه از قراین پيدا است، فرش ايران در دوران ساساني، از شهرت و اعتبار جهاني برخوردار بوده است. چنان‌ كه سالنامه چيني «سوئي سو» (sui-su) در اين دوران از فرش پشمي ايران به عنوان كالاي وارداتي به چين نام مي‌برد. در ادبيات فارسي نيز، بارها فرش معروف "بهارستان" متعلق به خسروپرويز پادشاه ساساني ياد شده است. اوصافی که از فرش بزرگ بهارستان آمده است، نشانه‌هايي از توان و برتري هنرمندان ايراني و پيشتازي آنان در هنر فرش بافي است.


با پراكنده شدن هنرمندان در شهرهاي دور و نزديك، هنر فرشبافي بي‌نمودي آشكار، به بقاي خود ادامه داد، اما اين روند ديري نپاييد و خلفاي بين‌اميه و بني‌عباس برخلاف خلفاي گذشته، در تقليد از شاهان گذشته، به اين هنر توجه كردند و موجبات شكوفايي اين هنر را پديد آوردند. ذكر دويست خانه قالي در تاريخ بيهقي متعلق به نيمه اول قرن پنجم هجري در شرح هداياي ارسالي از خراسان توسط علي‌بن عيسي براي هارون الرشيد، خود گواهي براين نكته است و اخبار و شواهدي كه مورخان و جغرافي نگاران اسلامي از اين و آن در كتب خود درج كرده‌اند، خود دليل غير قابل انكاري از وجود فرهنگ پيشرفته قاليبافي ايران است.